یادداشت روز دامنه (۱)
واعظ غیر متّعِظ آیا؟؟؟!!
به نام خدا. سلام شریفان. در شهر بهشهر حجت الاسلام آقای شیخ صادق لاریجانی -رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام- صبح ۱۲ .۷. ۱۴۰۲ در اولین کنگرهی ملی بزرگداشت آیت الله مرحوم شیخ محمد کوهستانی سخن راند. از چی؟! از "زُهد" کوهستانی، که حتی خواست "باید الگوی ما باشد" چرا؟ خودش جواب داد: چون آن عالم دین " در کنار علم، طلاب را به تربیت اخلاقی و تهذیب نفس سفارش میکرد و بر زندگی اخلاقی طلاب اهتمام داشت." و نیز از حالات آیتالله کوهستانی خبر داد: "خلوت با حق تعالی″ که ″رفیق بودن با خداست." و " بسیار سورهی مزمل میخواند" و ″نماز شب را مهمترین اصل" میدانست.
خُب این از شِمّهی حرف وی در بهشهر، اما پیشتر ازو و ژرفتتر ازو، زُهد را آیت الله مرحوم مصباح یزدی رهبر معنوی آقای شیخ صادق لاریجانی، که در دفتر رهبر معظم در قم کلاس مستمر میگذاشت در جلسهی سیونهم "کلید همهی خوبیها" اعلان کرد؛ سهشنبه ۸ تیر ۱۳۹۵ و آن را "بیاعتنایی به دنیا" تعریف نمود و همچنین "محبوبترین زینتها نزد خدا" و خودِ لفظ «زاهد» را به معنای "بیرغبت" گرفت. اِستنادش هم، آیهی بیستم سورهی یوسف بود: وکانُوا فیه مِنَ الزَّاهِدینَ: برادران یوسف نسبت به یوسف زاهد بودند؛ "یعنی نسبت به یوسف میلی نداشتند". و حتی در آن جلسه، زهد را پیشزمینهی «حکمت» معرفی کرد نیز گفت زاهد "خیلی به دنیا دل نمیبندد و از آن اعراض میکند". به فرمودهی امام علی (ع) زهد با این دو کلمه از قرآن تعریف میشود؛ لِکیلا تَأسوا على ما فاتکم ولا تَفرَحوا بِما آتاکُم. پس زهد آن است که اگر چیزی از امور دنیا از دستتان رفت، ناراحت نشوید، و اگر نعمتی دنیایی به دستتان رسید، خیلی شاد نشوید.
حالا جناب حجت الاسلام آقای شیخ صادق لاریجانی شخص خودش از دید عمومی -شاید اکثر آنان- نه به خُلق مرحوم شیخ محمد کوهستانی روستای کوهسانِ بهشهر رفته است و نه خویِ مقتدای تئوریسینش آیت الله مرحوم محمد تقی مصباح یزدی. بارها مردم را معلوم کرد برای پست و مقام و سلطه و دنیاداری و نیز دِروی مخالفان فکری سر از پا نمیشناسد. دستکم به خودش نمیآد از کوهستانی حرف! بزند ولی طوری دیگر عمل کند. نمونههای فراوانی هست که نشان داده است برای صندلی سلطه حاضر است ایدههای فکری را ترک کند ولی صندلی را نه. با این همه دامنه ازش متشکر است تا بهشهر رفت کوهستانی را لااقل کمی لمس کرد. آن آینهی انسانیت و کوه زهد کوهسان را که در زبان مردم و متدینان به صمیمیترین لفظ: «آقاجان» شهرت یافت. عکس قبرش را در مشهد مقدس که بودم انداختم و صدر متن گذاشتم. بیتش هم در کوهسان رفتم البته سنم قد نمیداد خودش را درک کنم، پیش پسرش حاج شیخ اسماعیل کوهستانی من باب تبرک رفتم چند بار که او هم مدتی قبل به رحمت خدا رفت. برگردم سرِ صدرِ خط: واعظ غیر متّعِظ آیا؟؟؟!!